به خواننده اجازه نفس کشیدن بدهید!
در حقیقت در ابتدا قصد داشتم تمام این پست را در قالب یک پاراگراف بلند بنویسم تا خواننده بهتر با مقصودم آشنا شود؛ با این حال گمان کردم در چنین شرایطی هیچ کس، حتی علاقمندان مطلب نیز حاضر نمی شوند آنرا به اشتراک بگذارند؛ به طور حتم حق دارند؛ مگر می شود از آنها ایراد گرفت؟ باتوجه به حجم سرسام آور اطلاعاتی که به صورت پیوسته در جریان است، کاربران عموما ترجیح می دهند به جای مطالعه کل متن، براساس ادراک اولیه خود از مطلب، در مورد محتوای آن قضاوت کنند. در حقیقت از نقطهنظر بصری نیز گنجاندن کل متن درون یک پاراگراف بلند، احتمالاً نشاندهنده ضعف نویسنده مطلب در درک جنبههای گوناگون زبان مادری خود و سازماندهی هوشمندانه محتوای مورد نظر به بخشهای مجزا که به راحتی مخاطب را به مطالعه ادامه مطلب ترغیب کنند خواهد بود. درصورتیکه از علائم نشانهگذاری نیز استفاده نمیکنید، تبریک عرض میکنم! احتمالاً هنوز پنجم دبستان را تمام نکردهاید…
۲٫ تمرکز مطلق بر روی تبلیغ یا فروش محصولات
مسلم است که تمامی نویسندگان وبلاگ ها به نحوی به دنبال معرفی و فروش محصولات یا خدمات خود به برخی از خوانندگان هستند که به هیچوجه هم ناپسند نیست؛ اما میان “اطلاعرسانی محترمانه در خصوص محصولات و خدمات” و “جارچی جمعهبازار بودن” تفاوتهای چشمگیری وجود دارد. بسیاری از وبلاگ نویسان حرفهای توصیه میکنند نباید بیش از ۲۰ و یا حتی ۱۰ درصد از وقت خود را به تهیه محتوای فروش اختصاص دهید. در حقیقت لازم نیست در هر جمله از محتوا تمام سعی و تمرکز خود را بر فروش محصول منعطف کنید. هرچه مخاطبان بیشتر احساس کنند که به آنها به چشم منبع بالقوه ای از پول نگریسته شده، کمتر به ارزشمند بودن متن باور پیدا میکنند. در نتیجه لزومی نمیبینند تا با مطالعه ادامه مطلب وقت خود را تلف کنند و از شما به خاطر چنین راهنمایی بزرگی تشکر هم خواهند کرد…
۳٫ مانور دادن بر روی مشکلات شخصی به جای صحبت از مسائل مورد علاقه کاربران
ازآنجاکه وبلاگ ها از جهاتی شبیه دفترچههای خاطرات هستند، ممکن است گمان کنید بهتر است مسائل شخصی خود را درون آن تعریف کنید؛ به عنوان مثال شاید بحث شما با فروشنده سوپر محلتان موضوع جالبی باشد؛ اما موضوع این است که احتمالاً تمام خوانندگان علاقهای به آن ندارند، اما ازآنجاکه محتوای وبلاگ ها توسط کاربران سرتاسر جهان قابل مطالعه است و نمیتوان آن را مانند دفترچه خاطرات قفل و زیر تخت پنهان کرد، شاید بهتر باشد بر موضوعاتی مانور دهید که برای سایرین نیز جذابیت داشته باشند. در واقع چنانچه قصد دارید به صورت بیوقفه در مورد مشکلات زندگی شخصیتان ناله کنید، بهتر است به سراغ Facebook بروید؛ نزدیک به ۴۱ درصد از محتوای Facebook آکنده از چنین محتویات یک بار مصرفی است.
ممکن است برخی از موارد اساسی را جا انداخته باشم، با این وجود به کمک همین چند نکته نیز میتوانید در وبلاگ نویسی به حد کلاهبرداران حرفهای اینترنتی موفقیت کسب کنید.
مترجم: نسرین نوروزی
۳ اشتباه مرگ بار در وبلاگ نویسی
منبع:http://blog.morvahost.com
درحال بارگزاری
درحال بارگزاری
درحال بارگزاری